آنکس که مي گفت دوستم داره عاشقي نبود که به شوق من اومده باشه رهگذري بود که روي برگهاي خشک پاييزي راه مي رفت صداي خش خش برگها همان آوازي بود که من گمان مي کردم مي گويد دوستت دارم
:: بازدید از این مطلب : 454
|
امتیاز مطلب : 131
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33